سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوگند عسق

 


چی بگم از کجا بگم دردمو با کیا بگم


بهتره که دم نزنم حرفی از عشقم نزنم


از عشقی که گم شد و رفت عاشق مردم شد و رفت


عشقی که بی فروغ نبود برای من دروغ نبود


بغض نشسته تو گلوم وقتی نشستی روبه روم


من از خودم چرا بگم باید از اون چشما بگم


خیره تو چشم مست تو دست میدم به دست تو


دل از زمونه میکنم حرف دلم رو میزنم


چه حالتی داره چشات نرگس بیمار چشات


چشم تو خوابم میکنه مست و خرابم میکنه


وقتی نشستی روبه من از عاشقی بگو به من


بذار چشمات دل ببره اینجوری باشه بهتره


چشمات اگه پس نزنن چشمای سرسپردمو


میشه فراموش کنم خاطره های مردمو


                                                   مثل همیشه آخر حرفم را و حرف آخرم را با بغض می خورم


نوشته شده در سه شنبه 89/12/3ساعت 9:25 عصر توسط ویرانه ی عشق نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin


کد ماوس